از این جهت میتوان گفت: دورانی که در ادبیات سیاسی جهان “بحران هستهای ایران” تعبیر میشد، به پایان خط رسیده است در واقع اینطور باید عنوان کرد که، از این پس سیاست خارجی کشورمان وارد فصل جدیدی از مناسبات روابط بینالملل میشود. فصلی بمنظور عادی سازی روابط با آژانس انرژی اتمی و مهمتر از آن بوجود آمدن ارادهای بینالمللی برای از بین بردن مناقشات سیاسی با دنیای غرب که مشخصا دولتهای غربی منشأ اصلی این بحران بودند.
1-نخستین نشانه عادی سازی رابطه ایران و آژانس چگونگی تنظیم پیشنویس قطعنامه است. تا دیروز، ایران صرفا نظارهگر قطعنامهای الزامآور بود که، آن سوی مرزها بدون لحاظ کردن نوع گفتمان- مواضع و خواست کشورمان تدوین میگردید.
امروز رفتار دیپلماسی ایران به گونهای ایفای نقش کرد که، نظر تهران در ویرایش رأی شورای حکام به طور متقن اعمال شد. این امر از یکسوارتقای جایگاه ایران و میزان تأثیرگذاری کشورمان در تصمیمات کلان بینالمللی و از یک جهت اصلاح رفتار بازیگران عرصه سیاست جهانی نسبت به نظام سیاسی ایران تحلیل میشود.
2- به بیان شورای حکام تهران در حوزه پی ام دی دیگر هیچ وظیفه پاسخگویی نخواهد داشت. زیرا اساسا مهمترین و بحث انگیزترین مسئله در مورد فعالیت هستهای ایران وجود ابعاد احتمالی نظامی آن بود که با افزودن کلمه بسته -close این موضوع مختومه اعلام شد.
3- آنچه که در بند 11 قطعنامه قابل تأمل است بکار بردن واژه “باطل”- Terminateمیباشد و این به لحاظ الزامحقوقی در حکم اتمام تاریخ مصرف تمام قطعنامههای قبلی علیه ایران تفسیر به رأی میشود.
4- استقبال کشورهای غربی برای حل و فصل واقعگرایانه موضوع هستهای ایران، که ادامه این روند باعث رونق تعاملات گستردهتر در زمینه تجاری و اقتصادی نیز خواهد شد.
**** Close &Terminate Added to That به فرهنگ لغت تاریخ سیاسی افزوده شد:
«اگر بنبست پیشروی مذاکرات هستهای شکسته شود، بزرگترین دستاورد دیپلماتیک قرن بیست و یکم رقم خواهد خورد». (برگرفته از روزنامه گاردین)
موضوعی که به واقعیت پیوست، دیپلماتهای کشورمان نظر به اشراف کامل به جزئیات حقوق بینالملل که مهمترین نقش را در ترجمه واژهها با ابعاد چندگانه بازی می کنند، به حذف کلیه پرانتز ها مبادرت نمودند.بعبارتی پاک شدن پرانتزها به خط کشی برای توازن متن دلخواه طرف ایرانی مبدل شد.
افسران دیپلماسی با تکیه بر هوش سیاسی خود و رصد مشاوران وزارت امور خارجه از الحاق لغات مبهم و چندپهلو از قبیل تعلیق-Suspension، تخفیف-Discount، کاهش-Reduction جلوگیری کردند، بنابراین حدس این مسئله که عدم کاربرد واژگان فوق منجر به فروپاشی دیوارهای این بنبست گردید، خارج از تصور نیست.
حسن روحانی از ابتدای تصدی دولت یازدهم به مردم وعده داده بود تا موضوع هستهای کشور را به فرجام رساند. نوع چیدمان دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی میتواند از نقاط قوت دولت روحانی مفروض گردد.
امید است با عنایت به نیاز برخی اصلاحات در حوزه مدیریتی سازمانها ،کارآمدی ساختارمند وزارت مور خارجه در سایر نهادها تعمیم پیدا کند.
***** فصلی برای برداشت هوش سیاسی:
بدون شک بسته شدن پرونده هستهای و توافق با قدرتهای جهانی نقشه سیاسی و اقتصادی ایران را با ترکیب نوینی ترسیم خواهد نمود.
در طول یک دهه گذشته مردم صبور و نجیب ایران در برابر موج عظیم تحریمها و تهدیدهای حاکمان غرب و به طور اخص دولت ایالات متحده ایستادگی کردند. فشار تحمیل شده بر پیکره اقتصادی خانواده بعنوان مهمترین پایگاه اجتماعی یک کشور از هیچ منظری قابل انکار نخواهد بود.
دولتمردان غربی در ظاهر ابراز میداشتند که، اعمال تحریمها برای تحت فشار قرار دادن حاکمیت ایران است. حال اینکه به لحاظ سیاسی نمیتوان یک ملت را از نظام سیاسی یک کشور مجزا دانست که؛ اگر جز این باشد (دولتشهرها) در کجای شاکله سیاسی غرب قرار خواهند گرفت؟
مستقل از اینکه مشکلات بسیاری در دوران تحریمهای به واقع ناجوانمردانه برای مردم ایران به وجود آمد، چنانکه بیشترین آسیب به اقشار ناتوان وارد گردید(افرادی با بیماریهای خاص-فاقد مسکن ،اشتغال و گارگران شریف و پر تلاش با دستمزد 700 هزار تومان)در این میان عدهای ترجیح دادند در زمره کاسبان تحریم قرار گیرند و برخی هم اوقات خود با سریالهای کره ای گذراندند.
******نگاهی به فرجام:
نخستین دستاورد لغو تحریمها را میبایست بهبود شاخص تورم به سبب کاهش تورم انتظاری دانست که در صورت تحقق گام مثبتی درجهت بهبود وضعیت اقتصادی کشور برشمرده میشود.
توافق هستهای اخیر قدرت چانهزنی تهران را افزایش خواهد داد که، این موضوع موجد تقویت روابط بینالمللی و ترمیم مناسبات تجاری خواهد گشت. البته نباید از احتمال رشد سرمایهگذاری خارجی غافل بود.برطبق نظرات و محاسبات اعلانی و اعمالی دولت اقتصاد ایران به زودی از رکود و آشفتگی خروج خواهد کرد.
از دیگر اثرات عدم سایه تحریم به اقتصاد کشور بهبود شاخص اشتغال در یک پروسه حداکثر دوساله برآورد میگردد. باید افزود انتظار پدیده معجزه برای اقتصاد ایران در این رهگذر نوآرمانگرایی میباشد، لذا در بهترین حالت ممکن سرازیر شدن منابع و امکانات به شرایط مشابه چندسال قبل (1997_2007) تصور میشود.
اقتصاد بینالملل همواره درپی رشد «درآمد سالانه و تولید ناخالص ملی» است. از مهمترین چشمانداز جمهوری اسلامی رسیدن به رشد «پایدار» اقتصادی در منطقه است که، این هدف حتما نیازمند رشد نرخ درآمد سالانه و تولید ناخالص ملی میباشد.
نتیجه بخش بودن توافق هستهای میتواند کاهش تورم انتظاری را سبب گردد.
قیمت دلار بشدت متآثر از مذاکرات خارجی است.اگر براین باور باشیم که،بهبود فضای بین المللی امکان کاهش تورم را بدنبال دارد،لذا پیش بینی میشود که این قیمت به زیر 3000 تومان تعدیل یابد،در غیر این صورت به سمت دلار تک نرخی نخواهیم رفت. باید توجه داشت که رشد قیمت دلار اثرات تورمی قابل ملاحظه ای بر اقتصاد ایران دارد.
با نگاهی منطقی؛ آزادسازی میلیاردها دلار از منابع بلوکه شده ایران، باید در روند کاهشی بهای دلار تآثیرگذاری مستقیم داشته باشد.
از طرفی باید در نظر داشت که فروش نفت در پساتحریم به سرعت گذشته بازنخواهد گشت. به لحاظ اینکه در شرایط کنونی ما بخشی از مشتریان خود را از دست دادهایم، چرا که بازاریابی دوباره زمان بر خواهد بود.
اما در نهایت با رشد تولید و صادرات نفت روبرو خواهیم شد. در کوتاه مدت میتوان منتظر آن بود که تفاهم ایران و 6 قدرت بزرگ جهانی رشد قیمتها را کنترل کنند. چنانچه در زمان پیشرو قید تحریم از صادرات و واردات ایران برداشته شود، دیگر نیازی به صرف هزینههای مازاد (دور زدنها) نیست.
ضمیمه تفسیر:
«برداشته شدن تحریمها غول نفتی خفته ایران را بیدار میکند». روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف مینویسد: با سرازیر شدن مدیران شرکتهای غربی به تهران در آستانه لغو تحریمهای اقتصادی، پروازهای دوبی به تهران در ماههای اخیر مملو از مسافران خارجی بوده است.
تهران یک غول نفتی خفته است که به دلیل تحریمها از بازارهای بینالمللی محروم شده و از دستیابی به فناوری و سرمایهگذاری لازم برای افزایش حجم تولید خود منع شده است. ایران 9 درصد ذخایر نفتی اثبات شده جهان را در اختیار دارد و انعقاد یک توافق هستهای میتواند میادین نفت این کشور را به روی سرمایهگذاری خارجی بگشاید.
پینوشت:
نظر به همه آنچه که به استحضار عزیزان رسید، یادآوری این مهم ضروری است که انسان تابعی است از متغیرهای جنبههای پیرامونی خویش. پس، دولتها و نظامهای سیاسی هم از این امر جدا نیستند. هرچقدر دولتها با تدبیر و نواندیشی گام بردارند، شایستهتر میتوان متغیرها را کنترل کرد.
ایجاد رفاه برای قاطبه مردم از وظایف ذاتی هر دولت است. کشور ایران برای رسیدن به این غایت بسیار مهم همواره در تلاش بوده، لیکن کارشکنیهای همیشگی دولتمردان آمریکایی و به تبع آن غرب مانعی برای نیل به این اهداف بوده است.