از آنجایی که حرفهای ایشان منطقی به نظر میرسید، ما هم نشستیم و فکر کردیم، دیدیم واقعاً مسئولان در خیلی موارد مقصر نیستند و ما بیخودی داریم آنها را متهم میکنیم. بلکه اصل مشکل به گذشته برمیگردد و الان کاری از دست مسئولانمان برنمیآید. مثلاً همین مشکل اشتغال و ازدواج را در نظر بگیرید؛ ریشه این موضوع که این همه کشور را با مشکل مواجه کرده، برمیگردد به سی، چهل سال پیش که دهه شصتیها متولد شدند. اگر آنها اینقدر بدموقع و در حجم زیاد به دنیا نمیآمدند، آیا ما امروز این همه مشکل داشتیم؟ آیا لازم بود این همه از بودجه کشور را به اشتغال و ازدواج آنها اختصاص بدهیم؟ تازه باز هم اسم خودشان را بگذارند نسل سوخته!
یا وقتی خوب دقت میکنیم، متوجه میشویم که اگر از همان اول دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در کشور تأسیس نشده بود تا جوانان تحصیل کنند، ما دیگر مشکل مهاجرت جوانان تحصیلکرده را نداشتیم. الان این همه هزینه تحصیلشان میکنیم، بعد آنها به کمک همان مدرک اپلای میکنند و از مملکت میروند. اگر دانشگاهها نبودند، این مشکل هم اصلاً به وجود نمیآمد که حالا بخواهیم برای حل کردنش چاره بیندیشیم. اصلاً فکر میکنید اختلاسگرها چگونه به وجود آمدند؟ ریشه این همه اختلاس کجاست؟ ریشه همه این فسادهای مالی، مؤسسات و صندوقها هستند که پول مردم را میگیرند. اگر این مؤسسات و بانکها نباشند که پول بگیرند، کسی هم نمیتواند اختلاس کند. اما حالا که شده، دیگر کاریش نمیشود کرد، بنابراین باید راهها را باز بگذاریم که بروند کانادا تا دیگر چشممان به چشمشان نیفتد. گرانی و تورم و کاهش ارزش پول هم دیگر تکلیفش مشخص است. ریشه این مشکل اساساً وجود پول است. اگر اصلاً پولی وجود نداشت، ارزشش هم کم نمیشد و دیگر نگران قیمت دلار و یورو نبودیم. البته این مشکل قابل حل است، اگر مثل گذشته مبادلات به صورت کالا با کالا انجام شود، کمکم پول از چرخه حذف شده و همه این مشکلات حل خواهند شد. بنابراین بهتر است که به جای درخواست از مسئولان برای حل مشکلات، کمی عمیقتر نگاه کنیم و ریشهها را شناسایی کنیم، آن وقت میبینیم که آنها تقصیری ندارند و طفلکیها قربانی اشتباهات دیگران شدهاند.