یکی از موضوعاتی که پژوهشگران و اهالی رسانه در رابطه با دوران هشت سال دفاعمقدس باید به آن توجه کنند وقایع و رخدادهایی است که تا ۹ روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ استمرار داشته است. چرا که در این بازه زمانی عراق در خطوط سراسری جبهه جنگ اقدام به عملیات آفندی (حمله) کرد که بزرگترین عملیت آنها، در جاده اهواز خرمشهر بود. رژیم بعث عراق خیال میکرد با این اقدامات میتواند در مذاکرات پس از آتش بس دست پر حاضر شود.
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ عملیات «دفاع سراسری» در تاریخ ۶۷/۵/۱ اجرا شد. اسم این عملیاتها را سراسری گذاشتهاند چون بدون هیچ طرح و برنامهای از قبل تعیین شده انجام شد و در حقیقت مجموعهای از چند عملیات بودند.
با توجه به پذیرش قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران، صدام و حامیانش فکر کرده بودند که شاید ایران از موضع ضعف این قطعنامه را پذیرفته است و بنابراین دست به تحرکاتی زدند. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ عراق در محور جنوب چند عملیات انجام داد که رزمندگان ایرانی توانستند با طراحی و اجرای عملیاتهایی همچون «دفاع سراسری» و «الغدیر» دشمن را به عقب برانند.
در روز سی ویکم تیرماه سال ۱۳۶۷ نخستین یگانی که در مقابل تحرک عراق حضور یافت تیپ ۴ لشکر۱۰ سید الشهدا(ع) بود اما متاسفانه این تیپ فاقد ارتباط بود برای همین هنگامی که وارد عمل شد به دلیل فقدان ارتباطات و تحرک وسیع دشمن تعداد زیادی شهید داد. اما با این حال توانست از الحاق نیروهای دشمن در «سه راهی صاحب الزمان» در اهواز جلوگیری کند چرا که اگر اینگونه نمیشد بیشک اهواز سقوط میکرد. در ادامه این حمله روز یکم مرداد ماه نیز تیپ حضرت زهرا(س) عملیاتی انجام داد و ۴۸ ساعت بعد عملیات دیگری به نام الغدیر با بهرهگیری از تیپهای ۱و ۲ و باقی مانده تیپ ۴طراحی و اجرا شد. حدود ۱۵۰ شهید بعد از پذیرش قطعنامه تا روز هشتم مرداد ماه تقدیم کردیم و خوشبختانه توانستیم مقابل دشمن بایستیم و ازسقوط اهواز جلوگیری کنیم.
دشمن در آن زمان بسیار قوی از سمت اهواز در حال پیشروی بود و تمام امکانات خود را به کار گرفته بود تا جاده اهواز- خرمشهر را بگیرد. بدون شک اگر تیزهوشی و رشادت فرماندهان و رزمندگان نبود، قطعا سرنوشت جنگ تحمیلی به گونهای دیگر رقم میخورد. عراق از اول تا هشتم مردادماه سه مرحله عملیات انجام داد که رزمندگان ایرانی با قاطعیت به آن پاسخ دادند و در پی این پاسخگوییها تعدادی از رزمندگان لشکر ۱۰ سید الشهدا به شهادت رسیدند.
وقایع جبهه غرب و شمالغرب در روزهای پس از قطعنامه
همچنین پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، عراق را در بنبست سیاسی و نظامی قرار داد و بر گروهها و عناصر معاند نیز شوک شدیدی وارد کرد. در این میان، منافقین تنها گروهی که همه حیثیت و هستی خود را در گرو جنگ نهاده بودند، برای خروج از بن بست، توطئهای که مأموریت اجرای آن را به عهده داشتند به مرحله اجرا درآوردند. آنها در تحلیلهای درون گروهی خویش، امکان قبول آتشبس از سوی ایران را ناممکن دانسته و باور داشتند که جمهوری اسلامی، زمانی قطعنامه را میپذیرد که از جنبههای سیاسی، نظامی و اقتصادی به بنبست کامل رسیده باشد و تحت چنین شرایطی، سقوط نظام اسلامی حتمی و قدرت به عناصر سازمان منافقین منتقل خواهد شد!
بنابراین فرصت پیش آمده را زمان مناسبی دانسته و به رغم آنکه طرح حمله به ایران برای سالگرد جنگ تدارک دیده شده بود، زمان آن دو ماه به جلو انداخته شد. هدف منافقین از حمله در عمق خاک ایران، تسخیر چندین شهر و در پایان رسیدن به تهران و به دست گرفتن قدرت بود!؟ طبق زمانبندی، نیروهای منافقینم بایستی ساعت ۱۸:۰۰ روز دوشنبه سوم مرداد ۱۳۶۷ به کِرند و ساعت ۲۰:۰۰ به اسلام آباد و ۲۲:۰۰ به کرمانشاه رسیده و در این شهر، استقرار دولت خویش را اعلام کنند. اگرچه منافقین در ساعتهای تعیین شده به کرند و اسلام آباد رسیدند، اما در مسیر اسلام آباد – کرمانشاه در گردنه حسنآباد، از پیشروی آنها جلوگیری و در روز ۵ مرداد ماه منطقه از وجود منافقان پاکسازی شد.